مقاله جمیله کدیور در باره اپوزیسیون خارج از کشور
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۰۹۱۹
آفتابنیوز :
جمیله کدیور نوشت:چلبی سازی از اصطلاحات مرسوم در عرف سیاسی و به منزله آلترناتیوسازی توسط کشورهای بیگانه فرایندی است که معارضان تحت الحمایه دولت های خارجی، با کمک آنها یا از طریق حمله نظامی یا کودتا یا انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی،نظام های مستقر را سرنگون کرده و پس از آن به قدرت می رسند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این اصطلاح بر مبنای اقدامات احمد عبدالهادی چلبی سیاستمدار برجسته عراقی ساخته شد.چلبی،رئیس کنگره ملی عراق ومنبع اصلی اطلاعات غلطی بود که منجر به حمله امریکا به عراق و اشغال این کشورشد.او همان فردی بود که اطلاعات جعلی درمورد ارتباط دولت عراق با شبکه القاعده و قابلیتهای نظامی این کشور ازقبیل داشتن مقادیر هنگفتی سلاح کشتار جمعی که قرارست آنها را مستقیم علیه آمریکا به کار گیرد، در اختیارآمریکا گذاشت و آنرا به سرنگونی حکومت عراق ترغیب کرد.
او نه فقط به معمار حمله آمریکا به عراق شهره شد، بلکه پس از سرنگونی حکومت عراق به مشاغل بالایی دست یافت و با برخی اقدامات افراط آمیزش در جریان بعثی زدایی یکی از مسببان آغاز درگیریهای فرقه ای عراق به حساب می آید. او در خاطراتش به غسان شربل روزنامه نگار مشهور لبنانی گفته بود: «ما به کاری طولانی و طاقت فرسا در کنگره با هدف کشاندن امریکاییها به دخالت در عراق دست زدیم و تلاش کردیم آنها را قانع کنیم که بقای نظام بعث برای منافع آنها خطرناک است».
احمد چلبی نماد معارضان و اپوزیسیون وابسته ای بود که بدون داشتن پشتوانه ای ملی در داخل و در بین مردم برای ایجاد هر گونه تغییری، از طریق جلب حمایت قدرت خارجی و برای دستیابی به قدرت از هیچ اقدامی حتی ترغیب بیگانگان به حمله نظامی دریغ نمی کند. اپوزیسیون برانداز ایران نیز چندین دهه است با همان رویکرد چلبی در آرزوی تحقق سرنگونی نظام مستقر در ایران و کسب قدرت است و به دلیل نداشتن پشتوانه ملی و حمایت مردمی، با هر اعتراضی در داخل خود را نماد و نماینده معترضان عنوان کرده، برای خود در راهروهای محافل سیاسی کشورهای مختلف کسب مال و جاه می کند.اپوزیسیون برانداز که پایگاهی در داخل کشور ندارند، امیدوارند آمریکا و اروپا آنها را به عنوان آلترناتیو نظام مستقر ایران به رسمیت بشناسند و برای رسیدن به قدرت حمایت کنند. آنها تصور می کنند کسب حمایت دولت های بیگانه بر پذیرش آنهاتوسط مردم به عنوان «آلترناتیو» موثر خواهد بود.
از بدو اعتراضات اخیر ، طیف های مختلف اپوزیسیون برانداز مقیم خارج اقدامات متعددی برای سوار شدن بر موج اعتراضات و مصادره آن و فروش آن به دولت های خارجی به عنوان «انقلاب»به عمل آوردند.خیزشی که هیچ یک از مختصات انقلاب های رایج را نداشت؛ مختصاتی همچون حضور مستمر و گسترده مردم در خیابان، ایده و هدف مشترک، سازماندهی و رهبری. تلقی اپوزیسیون برانداز بر این بوده است که با تکرار لفظ انقلاب و لابی کردن و هشتگ زدن و ملاقات و تماس با افراد متنفذ خارجی می توانند به فشارها بر ایران بیفزایند تا موجب گسترش بیشتر نارضایی مردم شده، آنها مجدد به خیابان ها بیایند. این اتفاق رخ نداد و برخلاف تلاشها از حجم اعتراضات کاسته شد.
به موازات سعی طیف های مختلف اپوزیسیون برانداز برای جلب حمایت کشورهای غربی برای افزایش فشار بر ایران و اقناع آنها به خطرناک بودن جمهوری اسلامی برای جهان و منطقه،اقدام به معرفی خود به عنوان«آلترناتیو» نظام کردند وبا گرته برداری از شیوه های احمد چلبی، برای سرنگونی نظام مستقر در ایران تلاشهای مشابه جدیدی شروع شد.البته توجه به این نکته ضروریست که هر چند چهره های وابسته در میان اپوزیسیون برانداز ایرانی کم نیستند ، در بین آنها فردی در حد و قواره و توان هوشی چلبی حتی با فاصله بسیار زیاد نیز به چشم نمی خورد.
با نظرداشت این ملاحظه و با قدری مسامحه،مهمترین نمادهای چلبیسم ایرانی را باید مریم رجوی از یک سو و رضا پهلوی از سوی دیگر دانست؛ البته در این بین گروهها و چهره های مختلف دیگری نیز هستند که با دیدار با مقامات مختلف خارجی یا گفتگو با رسانه ها برای خود به دنبال وجهه اند…
دو جریان طرفداران رجوی و پهلوی که در دو طیف کاملا مخالف فکری و سیاسی قرار دارند و تنها وجه مشترک آنها انگیزه سرنگونی نظام با کمک خارجی و ایجاد فشار حداکثری بر ایران است، در چند ماه اخیر در رقابت با هم برای نمایاندن خود به عنوان تنها آلترناتیو مقبول مردم اقداماتی چند که بعضا همسو بوده، را انجام داده اند. از جمله، رضا پهلوی و بخشی از حواریون او با راه اندازی کمپین «من وکالت می دهم»در تلاش برای نشان دادن مقبولیت و مشروعیت خود در بین مردم و با کمک رسانه های فارسی و غیر فارسی درصدد تثبیت رهبری شاهزاده در انقلاب مفروض خود برآمده اند که به رغم اقدامات انجام شده، هم با انتقاد گسترده طیف هایی از اپوزیسیون به خاطر ایجاد شکاف در بین براندازان مواجه شده و هم با عدم استقبال مردم مطابق پیش بینی ها و هم عدم همراهی چند تن از حواریونی که پیش از این اقدام به دو توییت مشترک کرده بودند؛ شاید به دلیل بازی ندادن آنها در رهبری و توهم مقبولیت بیشتر خود در قیاس با شاهزاده به دلیل تعداد بالای دنبال کنندگان درشبکه های اجتماعی.
به این ترتیب،در تلاش برای برانگیختن طرفداران، اقدامات و مصاحبه های رضا پهلوی در روزهای اخیر شدت یافته است.او درگفتگو با اسکای نیوز از«نخستین انقلاب زنان» سخن گفت و با اعلام اینکه «من دیگر آن را اعتراضات نمیخوانم. این یک انقلاب واقعی است»از برنامه خود برای سفرهای متعدد به کشورهای مختلف در چند هفته آینده و دیدار با مقامهای بلندپایه کشورها و نمایندگان پارلمان در جهت «تقویت کارزار فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی» خبر داد و با صراحت تمام گفت: «موضوع گفتگوها این خواهد بود که آنها دقیقا چه زمانی و چگونه می توانند به مسئله انتقال قدرت در ایران کمک کنند؟»این عبارت بدان معنی است که چون امیدی نسبت به تغییر از داخل نیست، مشابه مدل چلبی باید ببینیم از کشورهای خارجی برای تغییر چه اقداماتی و در چه زمانی حاصل می شود؟!
این اظهارات موید آنست که کمک گرفتن از بیگانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی از سوی اپوزیسیون برانداز قبح خود را از دست داده است.سال ها پیش از رضا پهلوی، در تلاشی ناکام سازمان مجاهدین با کمک صدام در صدد سرنگونی نظام مستقر ایران برآمده بود و مریم رجوی هم سالهاست با کمک لابی های قدرتمند کلید ایجاد فشار حداکثری بر ایران را زده و دیدارهای متعددی با مقامات سیاسی و پارلمانی داشته است و بخش هایی از برنامه هایی که مجاهدین سالهاست دنبال می کنند،اخیراً نیز توسط طیف های دیگر اپوزیسیون برانداز که چشم به کمک خارجی دارند، از جمله رضا پهلوی،تکرار و دنبال شده است؛ اقداماتی همچون تلاش برای تروریستی اعلام شدن سپاه و اخراج ایران ازنهادهای بین المللی و بستن سفارتخانه های ایران و عدم احیای برجام و دست نیافتن ایران به سرمایه های بلوکه شده اش درخارج و قرار دادن آنها در اختیار اپوزیسیون و …
از چلبی های ایرانی انتظاری بیش ازاین نیست ولی از مسئولان و زمامداران نظام جمهوری اسلامی انتظار می رفت که درصدد برآیند سریعتر به تدبیر أمور برآیند.شک نیست بدون جلب رضایت مردم در جهت حل مشکلات، بدون داشتن دیپلماتهای توانمند و کارا، بدون سیاست های راهبردی در داخل و خارج، و بدون کنار گذاشتن برخی سیاست ها و سیاستمدارانی که موجب خسارت شده اند، امکان تکرار نارضایتی ها با جلوه های خیابانی دور از ذهن نیست.
منبع: روزنامه اطلاعاتمنبع: آفتاب
کلیدواژه: جمیله کدیور اعتراضات ۱۴۰۱ رضا پهلوی اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی سرنگونی نظام نظام مستقر رضا پهلوی بر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۰۹۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جلائیپور، استاد دانشگاه: برای عملیات «وعدهٔ صادق» به قدر کافی پیوستهای دیپلماتیک و مربوط به سیاست داخلی و اقتصاد تمهید و عملیاتی نشده/ به جای انسجام داخلی و افزایش همبستگی ملی و رضایت عمومی شهروندان، شاهد تجدید طرح گشت ارشاد بودهایم
به گزارش جماران؛ حمیدرضا جلائیپور استاد دانشگاه در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:
در سیاست پیچیدهٔ ملی و جهانی امروز کم پیش میآید که موضع نیروها در برابر یک پدیده بتواند به عنوان شاقول و مرزگذارِ روشنِ اخلاقی و سیاسی عمل کند. موضع هر نیروی سیاسی در برابر عملکرد اسرائیل آپارتایدی و اشغالگر در شش ماه گذشته از این نمونههای کمیاب است. اسرائیلی که اساسا از ابتدا مبتنی بر اشغال، ترور، ایدئولوژی صهیونیستی، نسلکشی، پاکسازی قومی و استعمار شهرکنشین شکل گرفت و چند دهه مبتنی بر همین ابزارها و متکی به حمایت نواستعماری آمریکا و اروپا و با نقض مستمر و سیستماتیک حقوق و آزادیهای اساسی فلسطینیان و قوانین بینالمللی پیشروی کرد، در شش ماه گذشته کلکسیون بیسابقهای از جنایات جنگی را در برابر دوربین رسانهها و گوشیهای هوشمند در جهان شبکهای مرتکب شد.
برای عموم ایرانیان (حتی ناراضیان شدید) روشنگر است که بخش بزرگی از اپوزیسیون غیرملی نهتنها آشکارا در طرف اسرائیل نسلکش و کودککش ایستادند و در برابر قتل عام ۴۰ هزار فلسطینی (اکثرا کودک یا زن) و انواع جنایت جنگی هولناک و فریب و دروغ مستمر اسرائیل سکوت کردند، بلکه رسانهها و رهبران این اپوزیسیون وابستهٔ مالی و سیاسی نتانیاهو شدهاند. اپوزیسیون وابسته به اسرائیل طرف اشتباه این شاغول مرزگذار ایستاد و از جمله به همین دلیل افول کرد و ضربهای کاری و بلندمدت خورد.
مسالهٔ فلسطین و آرمان فلسطین قبل از انقلاب ۵۷ هم وجود داشت و امروز با مواضع اخیر حماس هم روشنتر شده است که خود اسرائیل (در نظر و عمل) و آمریکا (در عمل، چنانکه در وتوی اخیرش متبلور شد) تنها موانع تشکیل دولت مستقل فلسطینیاند، و نه ایران که به آن رای مثبت داد. با این حال روشن است که اسرائیل میکوشد مثل دو دههٔ گذشته پروژهٔ امنیتیسازی ایران را پیش ببرد، از ایران مترسکی برای کاهش فشار روی خودش و ایجاد ائتلاف با کشورهای منطقه بسازد و در دشنهزنی به ایران در خارج و داخل مرزهایش پیشروی کند. حملهٔ اسرائیل به ساختمان دوم سفارت ایران در سوریه گام جدید اسرائیل آپارتایدی و خطای راهبردی آن بود که باز بخش بزرگی از اپوزیسیون با محکوم نکردنش نشان داد منافع ملی و قوانین بینالمللی برایش اهمیت و اولویتی ندارد.
پاسخ ایران به حملهٔ اسرائیل اشغالگر در عملیات وعدهٔ صادق نیز رخداد بزرگی بود که باز بخش بزرگ از اپوزیسیون نتوانست اهمیتش را دریابد. برجام مهمترین شاهکار دیپلماتیک و مولفهٔ قدرت نرم ایران و وعدهٔ صادق مهمترین شاهکار بازدارندهٔ سخت ایران در دهههای اخیر بوده است. نیرویی که نتواند این واقعیت را ببیند و چنان از روزمرگیهای سیاسی و اختلافهای دیگر ارتفاع بگیرد که اهمیت این دو مولفه در قدرت و منافع ملی ایران را درک کند به ضعف و عدم صلاحیت خودش گواهی میدهد. وعدهٔ صادق نشان داد که سرمایهگذاری همهٔ دولتهای پس از جنگ بر بازدارندگی موشکی و سرمایهگذاری دههٔ اخیر ایران بر پهپادها در دفاع ملی کارساز بوده است. وعدهٔ صادق مصداق روشنی از دفاع مشروع مطابق قوانین بینالمللی، با اهداف نظامی، بدون تلفات انسانی و به قصد پیشگیری از جنگ بود و به خاطر عقلانیت قابل توجهی که در اجرای آن بارز بود به جنگ نیانجامید، بر قدرت ملی افزود و ایران را به نسبت چند ماه پیش در برابر جنگ پرشدت، حملهٔ نظامی و پیشرویهای اسرائیل مصونتر کرد. با این حال، پایدارسازی دستاوردهای صبح صادق نیازمند تقویت دیگر مولفههای قدرت ملی، از جمله دیپلماسی تواناتر، اقتصاد توانمند و افزایش انسجام داخلی و رضایت عمومی شهروندان است.
متاسفانه شواهد نشان میدهد برای عملیات موفق و مدبرانهٔ وعدهٔ صادق به قدر کافی پیوستهای دیپلماتیک و مربوط به سیاست داخلی و اقتصاد تمهید و عملیاتی نشده است. به جای انسجام داخلی و افزایش همبستگی ملی و رضایت عمومی شهروندان، در هفتههای گذشته شاهد احکام قضایی و تجدید طرح گشت ارشاد بودهایم که بر شکافها و نارضایتی میافزاید و ناعادلانه است. متاسفانه همین سوءحکمرانیها زمینهسازی کرده است برای این واقعیت تلخ که دانشجویان ایرانی حتی به نسبت دانشجویان آمریکایی حساسیت و اعتراض کمتری به نسلکشی اسرائیل نشان میدهند. آمریکایی که عملا پشتوانهٔ نسلکشی اسرائیل میشود و در دانشگاههایش معترضان به نسلکشی سرکوب میشوند صلاحیت و مشروعیت اخلاقی پند و اندرز حقوق بشری به کشورهای دیگر ندارد، ولی صداوسیما و حکمرانانی که از سرکوب دانشجویان معترض در ایران حمایت میکنند و با گشت ارشاد و احکام قضایی ناعادلانه بر صورت آزادیها پنجه میکشند هم صلاحیت نقد سرکوب در آمریکا را از دست میدهند و در جامعهٔ ناراضی نسبت به سهمگینترین جنایات جنگی اسرائیل اشغالگر حساسیتزدایی میکنند. با این حال، سوء حکمرانیها نباید قطبنمای اخلاقی شهروندان آگاه و نیروهای سیاسی ملی را از کار بیاندازد و صدای اعتراضشان به نسلکشی و سرکوب و تجاوز اسرائیل کودککش به میلیونها فلسطینی و سفارت ایران را کوتاه کند. در همین بزنگاهها و با همین شاقولهای مرزگذار است که عیار ملی و اخلاقی بودن نیروها سنجیده میشود.